نتانیاهو میدانست که فشارها بیتاثیر است
او میگوید که نتانیاهو، خود نیز امید چندانی به اثربخش بودن فشارها نداشته و تنها نتیجهای که جار و جنجال رسانهای وی داشته، این بوده که مسئله هستهای ایران به یک موضوع اعتقادی غیرقابل حل بدل شده است.
به نوشته هاآرتص، رفتارهای نتانیاهو منجر به آن شده تا موضع برنامه هستهای و بازرسی آژانس از تاسیسات هستهای ایران، به یک موضوع حیثیتی برای ایرانیها تبدیل شود.
وی سپس رئیسجمهور آمریکا را فردی معرفی میکند که میتواند با سفر به تهران، مسائل فعلی را برطرف کند. الدار در این باره مینویسد: موضوع حیثیتی باید حیثیتی حل شود. این رئیسجمهور اوباما است که کلید این کار را در اختیار دارد. روابط پرتنش میان ایران و آمریکا، آن هم در آستانه انتخابات سال ۲۰۱۲، شباهت بسیار زیادی به شکاف عمیقی دارد که میان آمریکا و چین کمونیست وجود داشت. ۴۰ سال قبل، سفر ناگهانی ریچارد نیکسون (رئیسجمهور وقت آمریکا) به چین و دیدار وی با «مائو زدونگ» (رئیسجمهور وقت چین) در سال انتخابات، تاریخ را تغییر داد.
این رئیسجمهور محافظهکار آمریکا پیش از سفر تاریخی خود به چین، در مکالمهای با مشاورانش گفته بود: «هیچ کس در این دنیا نمیداند چه دریای عمیقی میان فلسفه ما و آنها و میان منافع ما و آنها وجود دارد. اما فکر میکنم هیچکس در این دنیا به اندازه من نمیداند که دیدار این دو ملت بزرگ که تفاوتهای زیادی با هم دارند، تا چه حد ضروری است».
الدار در ادامه به این نکته اشاره میکند که «میت رامنی» نامزد جمهوریخواهان در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، فردی است که اعتقادی به مذاکره با دشمنان ندارد. رامنی اخیرا در یکی از برنامههای انتخاباتی خود گفته بود: «ما هنوز حرف میزنیم و سانتریفیوژهای ایران نیز همچنان به کار خود ادامه میدهند. اوباما متحدانی چون اسرائیل را به زیر اتوبوس پرت کرده است».
اسرائیل در خطر درگیری با همسایگان و انزوای بینالمللی
درست است که اوباما اسرائیل را زیر اتوبوس انداخته، اما نه آن اتوبوسی که رامنی میگوید، بلکه اوباما در برابر اتوبوسی ایستاده که راننده آن نسبت به واقعیتها نابیناست، و اسرائیل را به سمت جنگی میبرد که آن را در معرض برخورد و تنش با همسایگان و همچنین منزوی شدن، قرار میدهد.
اوباما مدتها قبل در نبرد با هواداران نتانیاهو در میان یهودیان آمریکا و همچنین راستگرایان مسیحی شکست خورده و حالا اگر موضوع ایران برایش در انتخابات اهمیت دارد، باید چمدانش را ببندد. او میتواند به جای تلاش برای به زانو درآوردن ایران، راهی برای بازیابی عزت نفس در برابر این کشور قرار دهد. اوباما چه چیزی برای از دست دادن دارد، اگر برای مذاکره در مورد پایان دادن به مسابقه تسلیحات نظامی، به ایران سفر کند؟
نویسنده هاآرتص نهایتا به اوباما برای متن سخنرانی در تهران، پیشنهاد نیز میدهد: سخنرانی اوباما در تهران میتواند اینگونه باشد: «هیچ ملتی حق ندارد بگوید که چه کشوری باید تسلیحات هستهای داشته باشد. و به همین جهت هم هست که من مایلم بر تعهد آمریکا بر رسیدن به جهانی عاری از تسلیحات هستهای، تاکید کنم. و هر کشوری شامل ایران، باید حق دسترسی صلحآمیز به انرژی هستهای را در صورت پیروی از پیمان منع گسترش تسلیحات اتمی، داشته باشد. این تعهد، هسته اصلی این پیمان است، و باید از سوی هرکسی که به آن پایبند است، به درستی رعایت شود. و من امیدوارم تمام کشورهای منطقه بتوانند در این هدف سهیم باشند» (برگرفته از سخنرانی اوباما به تاریخ ۴ ژوئن ۲۰۰۹ در قاهره).
الدار به اوباما این بشارت را نیز داده است که نیکسون پس از سفر تاریخیاش به چین، توانست مجددا به سمت ریاستجمهوری آمریکا انتخاب شود.
نظرات شما عزیزان:
|